ایستاده چون سرو

ساخت وبلاگ
چه می‌شود که تفأل یلدایم هزاران کیلومتر آن‌سوی سرزمینم با تفأل وامقِ روسی یک غزل می‌شود؟
+ نوشته شده در  جمعه یکم دی ۱۳۹۶ساعت 20:1&nbsp توسط الهام  | 

ایستاده چون سرو...
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 60 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:06

درختی دیدم که چشمی داشت بسان چشم آدمی.

درختی دیدم که مردمک چشمش از مردمک چشمِ آدمی هم حتی، مردمک‌تر بود.

مرا به هم‌صحبتی با خود فراخواند.

چه شیرین لحظه‌ای بود ثبت نگاهش.

گاه به سیاهی میان چشمش خیره می‌شوم؛ شاید از زندگی برایم بگوید...

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۶ساعت 9:47&nbsp توسط الهام  | 

ایستاده چون سرو...
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 23:23

منتظر بودم لیلا جواب بدهد و از حافظ بگوید؛ از شعری که دیشب بعد از زلزله و هم‌صحبتی با او خواندم. زل زده بودم به صفحۀ کامپیوتر، عطار نگاهم کرد. بعد سرش را انداخت پایین و مشغول نوشتن دارو شد. گفتم برای من می‌نویسی؟ چیزی نگفت و کاغذ را نوشت و نخی دورش پیچید، گذاشت کف دستم و باز نگاهم کرد و مشغول کارش شد...با یک نگاه از کجا فهمید نمی‌دانم، ولی او عطاری حکیم است. با نگاهی حتی گذرا هم می‌فهمد دردِ جانت چیست... بیخودی می‌گفت در پیش خدای ک:"ــای خدا! آخر دری بر من گشای" رابعه آنجا مگر بنشسته بود گفت:" ای غافل! کی این در بسته بود؟" + نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۶ساعت 9:3&nbsp توسط الهام  |  ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 23:23

یادت باشد که هر چیز را وقتی و زمانی است. این را عطار به من آموخت که حتی اگر چیزی را در زندگی‌ات در اختیار داشتی اما نصیبی از آن حاصل نکردی، برای این است که هنوز زمان بهره‌مندی از آن و فهمش نرسیده است.  زمان باید بگذرد تا تو را چشمی و دریافتی برایش حاصل شود. بال سیمرغ بود که به نه سالگی‌ام خورد اما 19سال باید سپری می‌شد تا دیگرگونه از میان کتاب‌هایم بردارمش و بخوانم. چیزی به اندازۀ 19سال میان من و آن پیام فاصله بود که باید زمان درخورش می‌رسید...اینگونه است داستان هر آنچه می‌بینی و از آن، تو را نصیبی نیست. شاید زمانی دیگر و راهی دیگر و جایی دیگر باید باشد تا نشانه‌ها بر تو آشکار شوند... + نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 21:31&nbsp توسط الهام  |  ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 23:23

چه فرقی می‌کنند اعداد، چه یک چه هزار... شاید تفاوتش در این باشد که هزار برایت به دیدنِ پشت سر همِ عکس‌ها می‌ماند؛ عکسهایی که آنقدر تند از برابر دیدگانت عبور می‌کنند که فرصت نشان‌دادن عکس‌العمل هم نداری... میان اعداد گیر افتاده‌ایم. میان ا ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 5 تاريخ : جمعه 26 آبان 1396 ساعت: 22:46

شده ام همان دخترک شش ساله ای که روز اول آمادگی نشسته بود روی سکوی دم در خانه. میخواستم زودتر بروم اما باید صبر می کردم تا بابا دکمۀ دوربین را فشار دهد و اولین روز مدرسه رفتنم ثبت شود. حالا بعد از بیست و یک سال آن عکس را گذاشته ام روی میزم کنار کامپیوتر. به چشمان الهام خیره شده ام؛ به گردنش که صاف ن ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 13:40

مورچه ها، آدم ها، آدم ها شاید شبیه مورچه ها باشند. با اینکه می دانند در آب زیاد، غرق می شوند اما هرجا آب هست آن ها هم هستند و همانجا خانه می کنند. بعد ناگهان خودشان را در میان جریان آب می بینند که گیر افتاده اند و راه فراری ندارند. خب شاید در نظرشان، آب شیرین ترین و گواراترین مایع است. کسی که در طل ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 13:40

خورشید روز بعد از عهد و پیمان بستن که طلوع می کند، وقتی با آنچه باید قربانی اش کنی روبرو می شوی، چشمانت را ببند، نفس تازه کن، یادت بیاید که قرار است خانۀ دل برای قدوم مبارک خداوند آتش بزنی و آب و جارو بکشی. خدا که بیاید، کنار او که یک چایی قندپهلو بنوشی، همۀ سختی ها مثل طعم شیرین اولین قند در نظرت ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 13:40

زندگی با حرکت سریع و خوبی به پیش بود تا همین دوسال پیش. حتی می توانم بگویم در مقاطعی، سریع تر از سن خودم بود و موفقیت ها برایم چشمگیر. از دوسال پیش اما داستان تغییر کرد. از حرکت ایستادم. انگار که راه از بیرون دیگر ادامه نیافت و به جهانی دیگر سوق داده شد. حرکت بود؛ تلاش بود و زندگی ادامه داشت اما ال ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 13:40

تو هم یکی از آن‌ها هستی. کافیست چندلحظه درنگ کنی. بایستی و خود را نظاره کنی.آرام سرت را بچرخان. کمی آن‌سوتر را هم چشمی بینداز. سیاره‌مان مملو از آدم‌هایی است چمدان در دست. چمدان‌هایی پر از حرف. حرف‌‌هایی که به سختی در چمدان جا گرفته‌اند و هر کس در جست‌وجوی گوشی و شاید نگاهی با چمدان سنگینش، میان ان ایستاده چون سرو...ادامه مطلب
ما را در سایت ایستاده چون سرو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarve1390o بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 13:40